سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیروزى به دور اندیشى است و دور اندیشى در به کار انداختن رأى و به کار انداختن رأى در نگاهداشتن اسرار . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

صفحات اختصاصی
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :1
کل بازدید :16039
تعداد کل یاداشته ها : 23
103/9/5
2:47 ع

وظیفه خانم‌های وسواس و بد گمان به همسر

انتخاب

رهروان ولایت ـ  درخصوص خانم‌های وسواس و بد گمان به همسر، چند مطلب یادآورى می شود:

- مطلب اول: خانم محترم، موضوع خیانت‏ شوهرت، مثل همه‏ موضوعات دیگر، احتیاج به دلیل و برهان دارد، مادامی‌که خیانت او با ادله‏ قطعیه باثبات نرسیده شرعا و وجدانا حق ندارى وى را متهم سازى، آیا سزاوار است‏ به صرف یک احتمال، شخص بی‌گناهى را مورد تهمت قراردهى؟ اگر کسى بدون دلیل و برهان ترا متهم کند آیا ناراحت نمى‌‏شوى؟

مگر با یک یا چند شاهد سفیهانه و غیر عقلایى مى‏‌توان موضوع مهمى مثل‏‌خیانت را باثبات رسانید؟

خداوند بزرگ در قرآن مجید می‌فرماید:« اى کسانیکه ایمان آورده‌‏اید از بسیارى از گمان‌ها اجتناب کنید، زیرا بعض گمان‌ها گناه است» . [سوره حجرات/12]

امام صادق علیه السلام فرمود: « بهتان زدن به شخص بی‌گناه از کوه‌هاى بزرگ سنگین‏‌تر است ». [1]

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: « هر کس به مرد مؤمن یا زن‏ مؤمنه تهمت‏ بزند خدا در قیامت او را بر تلى از آتش نگه می‌دارد تا به کیفر اعمالش برسد ». [2]

خانم محترم، دست از نادانى و احساسات خام و عجله بردار، متین‏ و عاقل باش، موقعی که عصبانى و ناراحت نیستى در گوشه‏‌اى خلوت کن، قرائن و شواهد خیانت‏ شوهرت را در نظر بگیر،بلکه روى کاغذ یادداشت‏ کن، سپس وجوه و احتمالات قضیه را در مقابل آن بنویس، آنگاه مانند یک‏ قاضى درستکار و با انصاف، در مقدار دلالت آنها تامل کن، اگر دیدى ‏یقین‏ آور نیستند باز هم مانع ندارد، تحقیق کنى لیکن موضوع را مسلم و قطعى نگیر و به صرف سوء ظن و توهم بى ‏دلیل زندگى را به خودت وشوهرت تلخ نکن.

مثلا وجود یک سنجاق سر در اتومبیل چندین علت مى‌‏تواند داشته ‏باشد:

1-متعلق باشد به یکى از خویشان شوهرت مانند: خواهر، خواهرزاده، برادرزاده، عمه و عمه ‏زاده، خاله و خاله‏ زاده.ممکن است‏ یکى ‏از آنها را سوار ماشین کرده و سنجاق مال او باشد.

2-شاید مال خودت باشد، و قبلا که به ماشین سوار شده‌‏اى ازسرت افتاده باشد.

3-شاید یکى از دوستان یا خویشانش را با خانمش سوار ماشین کرده و سنجاق متعلق به آن خانم باشد.

4-شاید خانم درمانده‏‌اى را سوار کرده به منزلش برساند.

5-شاید یکى از دشمنانش عمدا سنجاق را در ماشین انداخته تا ترا بدبین نموده اسباب بدبختى شما را فراهم سازد.

6-شاید منشى خودش یا یکى از همکارانش را سوار کرده وسنجاق متعلق به او باشد.

7-احتمال هفتم اینست که معشوقه‏‌اش را سوار نموده عیاشى‏ رفته باشد: این احتمال به طور حتم از سایر احتمالات بعیدتر است و نباید زیاد بدان ترتیب اثر داد. در هر صورت احتمالى بیش نیست، نباید آنرا یک‏ دلیل قطعى و مسلم فرض کرد، و سایر احتمالات را به کلى نادیده گرفت، و داد و فریاد و بى ‏آبروئى راه انداخت.

اگر شوهرت دیر به منزل مى‌‏آید دلیل خیانتش نیست، شایداضافه کار داشته باشد، شاید کار فوق العاده‏‌اى پیدا کرده، شاید به منزل یکى ‏از دوستان یا همکاران یا خویشانش رفته باشد، شاید در یک جلسه علمى یا دینى شرکت نموده باشد، شاید براى تفریح سالم و قدم زدن دیر به منزل‏ آمده باشد.

اگر خانمى از شوهرت تعریف کرد و او را جوان خوش تیپى شمرد تقصیر او چیست؟ خوش اخلاقى دلیل خیانت نیست، چه کند اگر بد اخلاق‏ باشد کسى به او مراجعه نمى‌‏کند، انتظار دارى بد اخلاقى کند تا همه او رابد اخلاق شمرده یک فرسخى از او فرار کنند؟

اگر به زن بیوه و یتیمانش احسان مى‌‏کند دلیل خیانتش نمى‌‏شود، شاید آدم خیرخواه و دلسوزى باشد و از باب نوع پرورى و دستگیرى از بیچاره‏‌گان و براى رضاى خدا به آنها احسان کند.

اگر شوهرت جعبه یا کمد مخصوصى دارد یا اجازه نمى‌‏دهد نامه‏‌هایش را بخوانى دلیل خیانتش نیست، زیرا بسیارى از مردها ذاتا محافظه‏‌ کار و راز نگه دارند،و دوست ندارند کسى از امورشان مطلع شود، شاید شغلش ایجاب می‌کند کارهایش را مخفى بدارد، شاید ترا راز نگهدار نمى‌‏داند.

به هر حال، یک دلیل احتمالى بیش از یک احتمال نتیجه نمى‌‏دهد،نباید آنرا یک دلیل قطعى بدون تردید محسوب داشت.

- مطلب دوم: در هر جا سوء ظن پیدا کردى فورا موضوع را باشوهرت در میان بگذار، به قصد کشف حقیقت، نه به عنوان اعتراض، رسما و بدون پروا بگو: من نسبت‏ به فلان کار بد گمان هستم،خواهش میکنم ‏واقع مطلب را بیان بفرمایید تا خاطرم آسوده گردد، آنگاه خوب به‏ حرفه‌ایش گوش بده، و در اطراف آنها تامل کن، اگر بدگمانى تو بر طرف‏ شد که چه بهتر، لیکن اگر قانع نشدى مى‌‏توانى بعدا در اطراف قضیه ‏تحقیق کنى تا حقیقت‏ برایت روشن گردد، اگر در ضمن تحقیق به‏ موضوعى برخورد کردى که شوهرت دروغ گفته و مطلب را بر خلاف واقع ‏توضیح داده صرف این دروغ را دلیل خیانت او نگیر، زیرا ممکن است‏ شخص بی‌گناهى باشد لیکن چون از بدگمانى تو اطلاع داشته عمدا مطلب‏ را بر خلاف واقع گفته مبادا سوءظن تو زیاده گردد، بهتر است در این‏ مورد هم باز به خودش مراجعه کنى و علت‏ خلاف گوئیش را بپرسى، البته مردکار خوبى نکرده که مرتکب دروغ شده و بهتر بود حقیقت را مى‌‏گفت زیرا چیزى از صداقت‏ بهتر نیست. لیکن اگر او اشتباه کرد تو نادانى و جهالت‏ بخرج نده، بلکه با تصمیم قاطع از او بخواه که دیگر دروغ نگوید، اگر توضیح خواستى و شوهرت نتوانست توضیح قانع کننده‌‏اى بدهد، عجز ازجواب را یک دلیل مسلم و قطعى خیانت مشمار، زیرا ممکن است مطلب‏ را واقعا فراموش نموده باشد، یا اینکه چون از بدگمانى تو اطلاع داشته‏ دست و پاى خویش را گم کرده نتوانسته جواب قانع کننده‌‏اى بدهد. دراینجا سخن را کوتاه کن و در یک موقع مناسب مطلب را در میان بگذار و علت قضیه را بپرس. و اگر اظهار داشت: واقع را فراموش نموده‌‏ام از او بپذیر زیرا انسان محل سهو و نسیان است، اگر باز هم تردید داشته باشى‌ ‏مى‌‏توانى از راه‌هاى دیگر در صدد تحقیق بر آیى.

- مطلب سوم: موضوع بد گمانى خودت را با هر کس در میان‏ نگذار، زیرا ممکن است واقعا دشمن شما یا حسود باشد،بدین جهت گفتار ترا تایید و چندین قرینه دروغ نیز بدان بیفزاید تا زندگى شما را از هم‏ بپاشد، ممکن است‏ شخص نادان و زود باور و بى ‏تجربه‏‌اى باشد و به قصد دلسوزى گفته ترا تایید نماید بلکه شواهد پوچ دیگرى بدان اضافه نموده ‏ذهن ترا خراب‌تر گرداند، بنابراین صلاح نیست‏ با افراد نادان و بى‏‌تجربه‏ مشورت نمایى، حتى مادر و خواهر و خویشانت، البته مشورت خوب است، اگر در جایى ضرورت پیدا کرد یکى از دوستان عاقل و کاردان و باهوش وخیرخواه را در نظر بگیر و مطلب را با او در میان بگذار و از افکارش ‏استفاده کن.

- مطلب چهارم: اگر شواهد و دلائل خیانت‏ شوهرت قطعى نبود، و دوستان و خویشانت نیز تصدیق کردند که دلائل مزبور قانع کننده نیست وشوهرت بی‌گناه است، و شوهرت نیز با دلیل و برهان و قسم و التماس عدم خیانت‏خ ودش را اثبات می‌کند لیکن با همه اینها بدگمانى ووسواسی‌گری‌هاى تو برطرف نمى‌‏شود یقین بدان که بیمار هستى، وبدبینى‌‏ات در اثر بیمارى عصبى و روانى پیدا شده است. لازم است‏ به یک‏ روانپزشک حاذق مراجعه نمایى و از دستوراتش پیروى کنى.

- مطلب پنجم: راه کار تو همان بود که گفته شد،داد و فریاد و بهانه و ناسازگارى نه تنها مشکلت را حل نمى‌‏کند بلکه مشکلات دیگرى بدان‏ اضافه خواهد کرد.به دادگاه حمایت‏ خانواده نیز مراجعه نکن، دم از طلاق‏ و جدایى نزن، آبروى شوهرت را نریز. از این قبیل کارها نتیجه خوبى ‏نخواهى گرفت، ممکن است کار به لجبازى و عناد بکشد و شوهرت ناچار شود ترا طلاق بدهد و زندگى را از هم بپاشد. در آنصورت نیز تو نتیجه‏ خوبى نخواهى گرفت و تا آخر عمر قرین تاسف خواهى شد، مواظب باش‏ تصمیم خطرناکى نگیرى دست‏ بخودکشى و انتحار نزن، زیرا به وسیله این‏ عمل زشت‏ خودت را نابود مى‌‏سازى در آخرت نیز به عذاب دوزخ معذب‏ خواهى شد، حیف نیست انسان براى یک فکر بیجا بزندگى خودش خاتمه ‏بدهد؟ آیا بهتر نیست ‏با عقل و بردبارى قضیه را اصلاح کنى؟

- مطلب ششم: اگر بدگمانى تو بر طرف نشد و احتمال میدهى یا یقین دارى که شوهرت به زن‌هاى دیگر نظر دارد باز هم تقصیر تو است، زیرامعلوم مى‌‏شود آنقدر هوش و کاردانى و عرضه نداشته‏‌اى که شش دانگ قلب‏ شوهرت را مسخر گردانى تا جایى براى زن‌هاى دیگر نماند، هنوز هم دیر نشده، دست از نادانی گرى و لجبازى بردار و با اخلاق خوش و رفتار نیک واظهار محبت چنان در قلب شوهرت جاى باز کن که جز تو کسى را نبیند وجز تو کسى را نخواهد.


93/5/19::: 1:23 ع
نظر()