آقای گاو به نقاش : زبانم لال ، چرا منو شبیه گاو کشیدی؟!
یک روز کبریتی سرش را می خاراند، آتش می گیرد.
معلم: آخرین دندانی که در می آید چه دندانی است؟
شاگرد: دندان مصنوعی است!
آسیب می رساند DNA جراید: تلفن همراه به
اولی : وای این دراکولا چیه ؟
دومی : نترس ، آقای رئیسه ، جهش ژنتیکی پیدا کرده
معلم:بگو ببینم، کمبوجیه چه جور پادشاهی بود؟
شاگرد:پادشاه بدی نبود، فقط همیشه از کمبود بودجه شکایت داشت.
معلم : بنویس صابون
شاگرد روی تخته نوشت ، سابون
معلم : ببین عزیزم صابون با ص است نه با س
شاگرد : خانم فرقی نمی کند نگران نباشید اینم کف می کند
دو نفر دروغگو به هم رسیدند
اولی گفت : من دیشب توی کره ماه شام خوردم
دومی : آره ، وقتی از کره ی مریخ برمی گشتم تو را در کره ماه سر سفره دیدم
مادر : علی بیا اسفناج بخور آهن دارد
علی : آخر مادر جان الان آب خوردم می ترسم زنگ بزنم
پدر : حالا که رفوزه شدی به کسی نگو تا آبرویت نرود
پسر: چشم پدر، به همه سفارش کردم تا به کسی نگویند
خبرنگار: چرا قبل از هر بازی به حمام می روی؟
فوتبالیست: برای اینکه گلهای تمیز بزنم.!!!!
اولی : چرا گریه می کنی؟
دومی : چون اگر یک دقیه زودتر رسیده بودم از اتوبوس جا نمی ماندم
اولی : ولی طوری گریه می کنی که انگار اتوبوس دو ساعت پیش رفته بود!!!!
معلم: بگو به غیر از اکسیژن چه چیزهایی در هوا وجود دارد؟
شاگرد : آقا اجازه، کلاغ ، مگس ، پشه !!!!....
معلم: چند وقت است که حمام نرفتی؟
شاگرد: از موقعی که امیرکبیر در حمام کشته شد.